مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: نَحنُ أُمَراءُ الکَلام. ما اهل بیت علیهم السلام امیران و فرماندهان کلام و بیان هستیم.
با توکل بر خداوند متعال و توسل به امیران بیان علیهم السلام اتاقی با نام امیر بیان ایجاد شد و إن شاء الله قصد داریم با همراهی و همت کاربران بزرگوار بیش از پیش با این کتاب شریف انس بگیریم. هر هفته بخشی از کتاب خوانده و آزمونی برگزار می شود و به نفرات برتر هدایایی تقدیم میگردد .
إن شاء الله از دست خود آن حضرات در دنیا و آخرت، جوایز معنوی و مادی بگیریم.
چه بسیاری از افراد مانند نویسندهی بی معرفت از قرآن باز ماندهاند و نهج البلاغه هم مانند قرآن در گوشهای از خانهشان خاک میخورد. اما بدانیم که:
اگر ما اندکی با نهجالبلاغه آشنا بشویم و راهمان را به سوی این کتاب باز کنیم، راه سوء استفادهی دشمنهای کوچک و خرد و ریزی که در داخل هستند و نیز راه استفادهی دشمنهای بزرگ جنایتکاری که از غفلت ما و از دوری ما از اسلام، همیشه استفاده کردهاند بسته خواهد شد.
سخن امیرالمومین نهجالبلاغه است؛ فصیحترین کلام آدمی در میان عرب. «نهج البلاغه» اوج هنر و اوج زیبایی است؛ زیبایی لفظ و زیبایی معناست. انسان مبهوت میماند! هیچ شاعر بزرگ عرب، هیچ نویسندهی هنرمند عرب، نتوانسته بگوید که من از مراجعهی به نهجالبلاغه بینیازم.
عزیزان با نهجالبلاغه انس پیدا کنید. نهجالبلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است. در جلساتتان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلواتاللهوسلامهعلیه انس پیدا کنید. اگر خدای متعال توفیق داد و یک قدم جلو رفتید، آن وقت با صحیفهی سجادیه - که علیالظاهر فقط کتاب دعاست؛ اما آن هم مثل نهجالبلاغه، کتاب درس و کتاب حکمت و کتاب عبرت و کتاب راهنمای زندگی سعادتمندانهی انسان است - انس بگیرید.
شما امروز میفهمید که ما به نهجالبلاغه چقدر احتیاج داریم. نهجالبلاغه در حقیقت شخصیت خطی و رسمی امیرالمؤمنین است؛ یعنی خود علی نهجالبلاغهی مجسم است و این یکی دیگر از خصوصیات امیر مؤمنان است که آنچه میگوید عمل میکند. آنچه میخواهد در زندگی خود هم آن را پیاده میکند. امیرالمؤمنین شخصیت خودش و زندگی خودش، کلمه کلمه و سطربه سطر، تفسیر نهجالبلاغه و تفسیر قرآن است. و لذا شما وقتی نهجالبلاغه را بخوانید هم تاریخ زندگی علی را دانستید، هم اسلام را شناختید.
نهجالبلاغه را آقایان بخوانید، بخوانید که بفهمید. این نهجالبلاغه قاموس؛ یعنی فرهنگ مفاهیم اسلامی است به یک معنا. خیلی عزیز است نهجالبلاغه و چقدر دور است از دسترس ما! مردم ما نهجالبلاغه را فقط اسمش را شنیدهاید. اصلا نمیدانند نهجالبلاغه کتاب عمل است. نهجالبلاغه واقعا کتاب عمل است، کتاب معرفی اسلام است. از قول من به دشمنان اسلام هم بگوئید، به آنهایی که اسلام را هی میکوبند، هی نیش میزنند، هی زهر میریزند؛ اینهایی که هی خوششان میآید به هر مناسبت یک حملهای به اسلام بکنند آقایانی که توی قشرهای جدید روشنفکری هستید، از قول بنده به اینها بگوئید که اینها اگر میخواهند اسلام را رد کنند، قبلا یک دور نهجالبلاغه را بخوانند. هر کسی نهجالبلاغه را نمیخواند از قرآن خبری ندارد، خیلی بیجا میکند اسلام را رد میکند. بیجا میکند که نه، دلش میخواهد بکند بکند، اما جاهلانه عمل میکند. جاهلانه است. هیچ عاقلی، هیچ عالمی، این عمل را قبول ندارد. غرض نهجالبلاغه خیلی ارزش دارد.
نهجالبلاغه هیچ میدانی از میدانهای زندگی را فروگذار نکرده، مگر اینکه در آن بلیغترین، رساترین، پرمغزترین و پرمحتواترین سخن را بیان کرده. یک نگاهی به فهرست نهجالبلاغه - که البته خود نهجالبلاغه یک فهرست موضوعی ندارد - اما مؤلفانی که در این اواخر به خصوص، دربارهی نهجالبلاغه چیز نوشتند از جمله، کتاب بسیار پرارزش مرحوم استاد شهید مطهری، بنام سیری در نهجالبلاغه، یک فهرست گونهای از مضامین نهجالبلاغه را آنجا ایشان ذکر کردند، یک نگاه به این فهرست نشان میدهد که این کتاب چقدر چند بعدی و چند جانبه است و این واقعا یک شگفتی است. در همهی بخشهایی که برای یک انسان کامل و برای یک جامعهی انقلابی کامل، لازم و ضروری است نهجالبلاغه بهترین و وافیترین مطالب را ارائه میدهد و چرا اینجور است؟ زیرا که نهجالبلاغه نموداری است از اسلام و اسلام آئینی است همه جانبه و انسان که موضوع اسلام هست و محور اندیشهی اسلامی و ایدئولوژی اسلامی است، یک موجودی است چند جانبه.
نهجالبلاغه در مجموع درس زندگی اجتماعی برای مسلمانهاست؛ مطالب این کتاب به طور مجرد از زندگی مطرح نشده. گویندهی این کلمات یک رئیس مملکت، یک حاکم و فرمانروای بزرگی است که سلطنت او و حکومت او بر یک کشور پهناور و عظیمی گسترش داشته و این انسان بزرگ - که مسؤولیت ملکداری و زمامداری را هم بر دوش داشته - با احساس این مسؤولیت عظیم این مطالب را بر زبان جاری کرده. مانند گفتههای یک حکیمی نیست که دور از غوغای زندگی و فارغ از واقعیتها و مسائل گوناگونی که در یک جامعه ممکن است مطرح باشد مینشیند و معارف اسلامی را بیان میکند. مانند عارفی نیست که به حالات و کیفیات درونی و نفسانی خود تکیه میکند. انسانی است که بار مسؤولیت ادارهی یک جامعهی عظیم را بر دوش خود احساس میکند، و دانای دین و بصیر به همهی معارف اسلامی و قرآنی است؛ با این دل پرمعرفت، با این روح بزرگ و در مقام این مسؤولیت با مردم روبرو میشود، با آنها حرف میزند، از آنها میخواهد، به آنها میگوید و پاسخ سؤالها و استفهامهای آنها را میدهد؛ این شرائط صدور نهجالبلاغه است. شاید با همهی روایاتی که ما از ائمهی معصومین علیهمالسلام داریم از این جهت فرق میکند، آنها مربوط به دوران حاکمیت مورد قبول اسلامی از دیدگاه ائمه علیهمالسلام زندگی نمیکردند. آنها در دوران اختناق به سر میبردند، مسائل از دیدگاه یک حاکم و مسؤول ادارهی مملکت بر زبان آنها جاری نمیشد. اما امیرالمؤمنین به عنوان یک حاکم اسلامی حرف میزند، با یک جامعهای که تحت اشراف و حکومت خود اوست حرف میزند، و این بیشترین سخنانی است که از امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه نقل شده. البته در کلمات آن حضرت سخنانی هم هست که مربوط به دوران حکومت ایشان نیست. ما امروز در همان شرائط قرار داریم، شرائط کنونی جامعهی اسلامی همان شرائط است. البته نهجالبلاغه مخصوص کشور ما نیست، مال همه دنیای اسلام است، اما دنیای اسلام هم امروز در حال یک بیداری و حیات دوبارهی اسلامی است، در کشور ما و در جامعهی ما - که در سایهی همین آموزشهای امیرالمؤمنین و با اتکاء به نفس نهجالبلاغه این انقلاب به پیروزی رسیده، و امروز همان جامعه اسلامی و علوی تشکیل شده و همان شرائط تقریبا در بیشتر ابعاد بر جامعهی ما و کشور ما حکومت میکند - امروز روز استفادهی هر چه بیشتر از نهجالبلاغه است.
امروز شرائطی مشابه شرائط دوران حکومت امیرالمؤمنین است، پس روزگار نهجالبلاغه است. امروز میشود {با} از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به واقعیتهای جامعه و واقعیتهای جهان نگاه کرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت و علاج آنها را پیدا کرد. لذاست که به نظر ما امروز از همیشه به نهجالبلاغه ما محتاجتریم.
مقام معظم رهبری
